رفتن به مطلب

melisa8

عضو سایت
  • تعداد ارسال‌ها

    2
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

نوشته‌ها ارسال شده توسط melisa8

  1. وکالت در لغت به معنای اعتمادکردن و واگذار کردن است. وکالت از جمله مشاغل آزاد است اما یک تفاوت مهم با دیگر مشاغل آزاد دارد و آن شان و جایگاه این شغل است و این جایگاه به دلیل مسوولیت بالایی است که وکیل در شغل وکالت دارد. یک وکیل خوب در صورتی می توان گفت کارش را به نحو احسنت انجام داده که مساله موکل را مساله خودش محسوب کند و در حدی برای کار موکل دغدغه داشته باشد که نسبت به کار خود دارد.هرچند وکالت تعهد به وسیله است به این معنی که وکیل موظف است تمام تلاش خود را برای دفاع مناسب از موکل به کار بندد و قانونا مسوولیتی در رسیدن به نتیجه ندارد و در واقع تضمینی جهت دستیابی به نتیجه نمی دهد؛ اما مساله اینجاست که در باید در مقابل موکل پاسخگو باشد و این جریان معیار سنجش اعتبار وکیل در جامعه است و اینجاست که وکالت از دیگر مشاغل آزاد جدا شده و احساس مسوولیت به همراه دقت بالا مهم ترین اصل وکالت است. کافی است تا یک وکیل دادگستری کوچکترین اشتباهی انجام دهد تا همه از او طلبکار باشند. اعتبار یک وکیل به تلاشی است که برای به نتیجه رسیدن تک تک پرونده های موکلان خود انجام می دهد. گاهی در مقام مقایسه وکالت با پزشکی برمی ایند اما اگر یک بیمار با داروی تجویزشده یک پزشک بهبود نیابد با دید طلبکارانه با پزشک برخورد نمی کند و یا تاثیری در دستمزد پزشک ندارد و بیمار نهایتا پزشک خود را عوض می کند. اما در رابطه با وکالت نیمی از مبلغ حق الوکاله بسته به این است که پرونده به نتیجه برسد وموکل از موضع یک طلبکار با وکیل برخورد کرده و به راحتی و بدون اینکه اعتراضی کند سراغ وکیل دیگری نمی رود.

    چگونه یک وکیل دادگستری می تواند به کار خود اعتبار ببخشد و چه عناصری در این مقوله دخیل است؟ در ابتدا شایستگی و مهارت خود وکیل در کار است که اعتباردهنده است. هیچ گاه کار یک وکیل دادگستری به موقعیت جغرافیایی یا ساختمانی که دفتر وکالت در آن واقع شده و یا ظواهر دیگری که برای برخی مشاغل دیگر لازم و ضروری است، وابسته نیست. بلکه دانش و مهارت شخص وکیل در کار وکالت است که به یک وکیل دادگستری اعتبار می دهد.

    چگونه می توان یک وکیل قابل اعتماد بود؟ در درجه اول اهمیت شرافت کاری و حرفه ای این شغل مدنظر قرار دارد. اینکه لازم است یک وکیل دادگستری در همه حال هوشمندانه عمل کند تا به مرور زمان دچار بی تفاوتی در امور نشود. در صورتی که وکیل در مقابل کاری که انجام می دهد احساس مسوولیت نداشته باشد شرافت شغلی را رعایت نکرده است.زمانی که افراد به دنبال یک وکیل خوب می گردند، ضمن اینکه وکیل مورد نظر آنها وکیلی است که دانش و آگاهی و مهارت لازم را داشته باشد به دنبال یک وکیل قابل اعتماد هستند. از آنجا که خودشان تسلطی بر قوانین و روند قضایی دادگاه ها ندارند، در جستجوی یک وکیل دادگستری هستند که به او اعتماد کرده و آسوده خاطر از اینکه وکیل تمام تلاش خود را انجام می دهد به نتیجه کار امیدوار باشند. از این رو معمولا افراد از طریق پرس و جو از اطرافیان و استفاده از تجربه دیگران وکیل خود را انتخاب می کنند.گاهی پیش می آید حتی علیرغم تمام تلاشی که یک وکیل انجام می دهد، نتیجه لازم حاصل نمی شود و اینجاست که اگر موکل به وکیل خود اعتماد لازم را داشته باشد و آسوده خاطر باشد از اینکه وکیل هرآنچه در توان داشته را انجام داده است، باز هم اگر به یک وکیل دادگستری نیاز پیدا کند سراغ همان وکیل را می گیرد. این خود وکیل است که این حس اعتماد و اطمینان را در موکل ایجاد می کند. یک وکیل دادگستری نباید صرفا از دید مادی به قضیه نگاه کند بلکه اجرای قانون و عدالت و رسیدن حق به حقدار را همواره باید مدنظر داشته باشد. اوست که باید در ابتدا پی ببرد که موکل راست می گوید یا نه و سپس به حمایت از وی برخیزد. یک وکیل خوب علاوه بر دانش و مهارت لازمه بر نقاط ضعف و قوت موکل خود و جزئیات پرونده آگاه است. یک وکیل باید سعی در یافتم اقدام مصاله جویانه داشته باشد و تا حد ممکن به طولانی شدن پرونده و کشمکش و درگیری بیشتر تمایل نداشته باشد که این خود نشات گرفته از دانش و آگاهی بالاست.شجاعت و جسارت هم از صفات لازمه یک وکیل دادگستری است. یک وکیل قرار است مدافع و حافظ جان، مال، ناموس و آبروی موکل خود باشد. وکیل در دنیایی زندگی می کند که پر از درگیری است یعنی لازمه این شغل در تقابل بودن با طرف دیگر است از این رو همواره در معرض مقابله با دیگر افراد از جمله همکاران خود قرار دارد. چون در هرحال به دنبال برنده شدن موکل خود در دعواست و اینجاست که شجاعت و جسارت به کار می آید ضمن اینکه باید نزاکت را رعایت کرده و بسیار حرفه ای برخورد کند.به دلیل ماهیت کار دستگاه قضایی اغلب کسانی که حکم برعلیه آنها صادر می شود، شروع به بدگویی از دستگاه قضایی کرده و دادگستری را متهم به صفات ناشایستی کنند. وکیل در اینگونه موارد بهتر است که با این افراد هم داستان نشود و به اینگونه موارد دامن نزند. در صورت رعایت شان دادگستری است که شان خودش هم رعایت می شود. وکیل نباید احساسی رفتار کند و عمل سرزده از یک نفر را همانند مردم عادی به کل دادگستری تعمیم دهد. باید همیشه منطقی و در چارچوب قانون به قضایا بنگرد .اما افراد چگونه می توانند یک وکیل خوب با این ویژگی ها را بیابند. معمولا در راستای یافتن یک وکیل دادگستری مناسب بهتر است وکیلی را انتخاب کنید که در زمینه موردنظر شما تجربه لازم را داشته باشد مثلا شما نیاز به یک وکیل طلاق یا یک وکیل چک دارید. پس بهتر آن است که به دنبال یک وکیل دادگستری باشید که به طور تخصصی در زمینه طلاق و خانواده فعالیت دارد. در این صورت است که کار شما سریع تر پیش رفته و به نتیجه می رسد زیرا یک وکیل وقتی در یک زمینه خاص به شکل تخصصی کار می کند با چم و خم کار و روند رسیدگی قضایی در این زمینه آشنایی بیشتری دارد.

    بهتر آن است که افراد جهت یافتن یک وکیل خوب، قبل از سپردن وکالت کار خود به یک وکیل دادگستری حتما مشاوره حضوری در دفتر وکیل داشته باشند و تنها به تماس تلفنی و مشاوره تلفنی اکتفا نکنند یا حتی با چند وکیل پایه یک مشورت کنند تا قادر به انتخاب یک وکیل قابل اعتماد که با او احساس راحتی دارند باشند.

    وقتی به یک دفتر وکالت می روید جهت مشاوره با یک وکیل پایه یک دادگستری، از قبل اطلاعات لازم را در ذهن آماده کنید و اگر مدارک خاصی مورد نیاز است آن ها را به همراه داشته باشید تا وکیل بتواند دقیق تر و با اطلاعات کافی پاسخ لازم را به شما بدهد. ضمن حضور در دفتر وکیل و مشاوره با او صادقانه به سوالاتش پاسخ دهید و در صورت لزوم وکیل را از توان مالی خود آگاه سازید. در همه زمینه ها از جمله دستمزد با وکیل به توافق برسید. وکیلی که با دستمزد توافقی کنار می آید و اصراری بر دستمزدهای کلان ندارد معمولا همراه با موکل است و تنها دید مادی به قضیه ندارد. در رابطه با موضوع مدنظرتان اطلاعات لازم را در اختیار وکیل قرار دهید. وکیل محرم اسرار موکل است. به طور مثال اگر در جستجوی یک وکیل طلاق به دفتر وکیل مراجعه کرده اید، اطلاعات درستی از وضعیت زندگی زناشویی خود و فرزندان و اموال بدهید.وقتی به یک دفتر وکالت مراجعه می کنید به رفتار و برخورد وکیل توجه کنید؛ به اینکه آیا به صحبت های شما با حوصله گوش می دهد یا نه؟ ضمن صحبت هایتان از شما سوالات می پرسد یا نه؟ در حین مشاوره از صحبت های شما یاداشت برداری می کند یانه؟لازم است که در 24 ساعت اولیه حضور شما در دفتر وکیل و انعقاد قرارداد وکالت، وکیل پیگیر کارهای شما باشد و به تلفن شما در اولین فرصت مناسب پاسخ دهد. اگر وکیلی تلفن های موکل را پاسخ نمی دهد و کارهای او را پیگیری نمی کند، وکیل مناسبی برای کار شما نیست و بهتر است شخص دیگری را انتخاب کنید.لازم است اگر کاری انجام پذیر نیست و از همان ابتدا مشخص است که به نتیجه لازم نمی رسد؛ وکیل وانمود به انجام آن نکند و قول بیهوده به موکل ندهد. نتیجه کار را همانطور که می بیند به موکل بگوید و نیازی نیست که صد درصد قول برنده شدن در دعوا را به موکل بدهد. یک وکیل خوب سعی در گمراه کردن قاضی یا پیچیده کردن پرونده یا به بیراهمه کشاندن آن ندارد.وضع ظاهری و برخورد وکیل باید در شان این حرفه مقدس باشد. یک وکیل خوب حتما انسان وقت شناسی است. یک وکیل توانمند صریح و در قالب مطالبی که برای موکل قابل فهم باشد صحبت می کند و در جلسه دادرسی هم طوری مطلب را بیان می کند که قاضی بتواند مطلب را همانگونه که منظور وکیل است دریافت کند.هرچند وکیل در زمینه تمامی علوم و فنون متبحر نیست اما بهتر آن است که درمورد سایر رشته ها هم اطلاعاتی کسب کند، اطلاعاتی که به کار آیند و در جریان دادرسی تاثیرگذار باشند. هرچه علم و دانش وکیل در زمینه های مختلف بیشتر باشد در زمان دادرسی و دفاع در صحن دادگاه روند بهتری را طی کرده و می تواند از آن بهره جوید.

  2. معمولا حقوقدانان، قضات و وکلا توصیه می کنند که شهروندان دعاوی حقوقی خود را با راهنمایی و مشورت متخصصان حقوقی و کسانی که آشنایی با قانون و رویه قضایی دارند مطرح کنند. اما از آنجا که این متخصصان حقوقی، کالایی مادی در عوض پولی که می گیرند به شهروندان ارایه نمی دهند برخی از شهروندان فکر می کنند که پولی که برای خدمات حقوقی می پردازند هزینه ای غیرضروری است. که ظرافت های دعاوی قضایی را نشان می دهد. در ادامه تفاوت دعاوی خلع ید و تخلیه ید مورد بررسی قرار می گیرد که با هم شباهت زیادی دارند. اما کافی است که هر یک از این خواسته ها را به جای دیگری استفاده کنند که با قرار قابل استماع نبودن دعوا مواجه می شوند و هزینه دادرسی ای که پرداخت کرده اند از بین برود. در ادامه در گفت وگو با کارشناسان به بررسی دعاوی تخلیه ید و خلع ید می پردازیم و تفاوت آنها را با همدیگر بررسی می کنیم. یك وكیل دادگستري در بررسی دعوای خلع ید توضیح می دهد: در ابتدا باید گفت دو نوع مال وجود دارد: یكي مال منقول كه به هر مالي گفته مي شود كه نقل وانتقال آن بدون خرابي ممكن باشد و دیگري مال غیرمنقول كه نقل و انتقال آن بدون خرابي ممكن نیست. مسعود محمدي ادامه می دهد: دعواي خل عید خواسته فردي است كه مال غیرمنقول (آپارتمان زمین و...) او از سوی دیگری بدون مجوز تصرف شده و متصرف از تحویل آن ملك خودداري مي كند و شبیه رفع تصرف عدواني است. وی در مورد روش تفكیك میان خلع ید و دعوای تصرف عدوانی می گوید: دعواي خلع ید لزوما از طرف مالك است اما در مورد دعواي تصرف عدواني قانون از متصرف قدیم حمایت مي كند و در آن سند مالكیت نیز لازم نیست بلكه سابقه تصرف كافي است. این كارشناس حقوقی ادامه می دهد: درباره مال منقول نمی توان دعواي خلع ید مطرح كرد اما از مال غیرمنقول مي شود رفع غصب به بعد قانون مدني مقررات را 308خواست كه در این مورد ماده درباره غصب و خلع ید بیان كرده است. البته در قوانین ذكر شده هیچ كجا مستقیما از واژه خلع ید استفاده نشده اما منظور همان خلع ید است. وی در مورد چگونگی ورود اصطلاح خلع ید به دایره مفاهیم حقوقی می گوید: تنها جایي كه از این واژه استفاده شده است، قانون اجراي احكام است كه مي گوید: در مواردي كه حكم 43ماده ف ملك مشاع به نفع مالك قسمتي از ملك مشاع ّخلع ید علیه متصر صادر شده باشد از تمام ملك خلع ید مي شود ولي تصرف محكوم له ات املاك مشاعي است. ّدر ملك خلع ید شده مشمول مقرر آشنایی با دعوای تخلیه ید این وكیل دادگستری پس از بررسی خلع ید به دعاوی تخلیه ید اشاره م یكند و در تمایز این دو می گوید: تخلیه ید خواسته كسي است كه ملك خود اعم از اینكه منقول باشد یا غیرمنقول، را با مجوز به فرد دیگري مي سپارد و بعد از آن به هر دلیلي مانند انصراف یا اتمام زمان قرارداد از دادگاه تحصیل مال خود را مي خواهد. محمدی به عنوان نمونه دعواي موجر علیه مستاجر را تخلیه ید می نامد و خاطرنشان می كند دعواي تخلیه ید مصداق هاي دیگري هم دارد. وی در بیان این مصداق ها می گوید: مثلا ممكن است كسي به دیگری اذن بدهد كه از ملك وی استفاده كند بعد آن فرد مي تواند هر زمان كه بخواهد از اذن خود رجوع كند و مي تواند در این مورد دعواي تخلیه ید مطرح كند. این وكیل دادگستری در بیان تمایز این دعوا با خلع ید می گوید: برعكس دعوای تخلیه ید دعواي خلع ید براي زماني است كه شروع تصرف بدون اذن بوده باشد. وی در ادامه به یك تفاوت عمده دیگر میان دعوای خلع ید و تخلیه ید اشاره می كند و می گوید: خلع ید دعواي مالي است و راجع به اموال غیر منقول مطرح مي شود اما تخلیه ید هم در مورد منقول و هم غیر منقول قابلیت طرح دارد. تشخیص دعوای خلع ید از تخلیه ید این وكیل دادگستری در خصوص تشخیص دعوای خلع ید از تخلیه ید و طرح دعوای صحیح می گوید: بحث اثبات و ثبوت در حقوق از هم جدا است، كسي كه وكیل است دلایل را بررسي مي كند و با توجه به مدارك موجود دعوا را طرح مي كند. محمدی می گوید: باید توجه داشت كه این دو دعوا را به جای یكدیگر مورد استفاده قرار ندهیم. وی می گوید: خیلي موارد بوده كه خواهان دعواي خلع ید مي خواهد اما مي آید و تخلیه ید را مطرح مي كند اما در واقع وكیل است كه براي حفظ سلامت دادرسي تا پایان دادرسي تشخیص مي دهد دعوا از چه نوعي است زیرا اگر دعوا به اشتباه بیان شده باشد پرونده مخدوش خواهد شد.

    وي در خصوص پیامد مطرح كردن دعوای اشتباه مي گوید: به طور مثال در مورد دعاوي حقوقي در موردي من به عنوان خواهان خواسته ام را مشخص مي كنم حال اگر عنوان اشتباه باشد دادگاه قرار قابل استماع نبودن دعوا را صادر مي كند و دعوا را رد مي كند كه نتیجه آن از دست رفتن مبلغی است كه برای هزینه های دادرسی پرداخت شده است. اما در موارد كیفري ما موظف نیستیم عنوان دعوا را مشخص كنیم بلكه مقام تحقیق كه بازپرس و یا دادیار است نوع دعوا را مشخص خواهد كرد. بنابراین در دعاوي حقوقي پیامد مطرح كردن اشتباه یك دعوا رد دعوا توسط دادگاه خواهد بود به طور مثال یك مالك كه از مستاجر خود شاكي است دعواي خلع ید را مطرح مي كند كه قاضی به محض این كه رابطه استیجاري را مي بیند تشخیص می دهد كه خواسته اشتباه تعیین شده است. نقش وجود قرارداد در تعیین دعوای خلع ید و تخلیه ید قانون موجر و مستاجر 1این وكیل دادگستری با اشاره به ماده می گوید: هر محلی كه برای سكنی یا كسب یا پیشه یا تجارت یا به منظور دیگری اجاره داده شده یا بشود در صورتی كه تصرف متصرف بر حسب تراضی با موجر یا نماینده قانونی او به عنوان اجاره یا صلح منافع و یا هر عنوان دیگری به منظور اجاره باشد اعم از اینكه نسبت به مورد اجاره سند رسمی یا عادی تنظیم شده یا نشده باشد، مشمول مقررات این قانون است. محمدي ادامه می دهد: به طور كلي اگر در دعواي مطرح شده قراردادي وجود داشته باشد آن قرارداد تخلی هید است نه خلع ید.

×
×
  • اضافه کردن...